داستان موفقیت شرکت اسلک
شرکت اسلک که ما میشناسیم ابتدا کسبوکاری بود در حوزه بازیهای آنلاین به نام Glitch که در آن برنامه نویسان از سراسر آمریکا نزدیک به چهار سال کار میکردند. به مرور زمان تیم برنامه نویسان علاقهاشان را به بازیهای آنلاین از دست دادند و به سمت یک ابزار ارتباطی برای همکاری تیمها از راه دور تمایل پیدا کردند.
ایده شرکت اسلک ازکجا بود؟
اسلک در ابتدا برنامه ایی بود که خود تیم برنامه نویسان با کمک آن با هم در ارتباط بودند و نامش IRC بود. آنها دریافته بودند که IRC به آنها کمک کرده که بیشتر روی وظایف و پروژه هایشان متمرکز باشند بدون اینکه نیاز باشد مدام پست الکترونیکیشان را چک کنند. در واقع توسعه سرویس پیامرسانی شرکتی اسلک اواخر سال ۲۰۱۲ انجام شد و در آگوست سال ۲۰۱۳ ورژن بتای آن آماده بهرهبرداری شد.
رشد اعجاب آور اسلک
با اینکه اسلک رسما یکسال پیشتر آغاز بکار کرده بود، اما شاهد رشد خوبی در آن سال بود. در فوریه ۲۰۱۴ اسلک روزانه ۱۵ هزار کاربر داشت و این عدد تا نوامبر همان سال (یعنی حدود نه ماه بعد) به ۲۸۵ هزار نفر رسید. زمانی که فوریه ۲۰۱۵ فرا رسید، اسلک ۵۰۰ هزار کاربر روزانه فعال داشت بعلاوه دهها هزار کاربر که هفته به هفته به آن میپیوستند که نشان دهنده رشد ۳۳ برابری فقط طی یکسال بود.
علاوه بر اینها، کاربران اسلک ماهانه جمعا ۳۰۰ میلیون پیام ارسال کرده و بطور متوسط هر کاربر ۲ ساعت در روز با اسلک کار کرده بود۴. بی شک چنین رشد اعجاب آوری توجه سرمایه گذاران را به سمت اسلک معطوف کرد. در اکتبر سال ۲۰۱۴ اسلک توانست ۱۲۰ میلیون دلار در راند D از سرمایه گذاران خطر پذیر صاحب نامی نظیر اکسل پارتنرز، اندریسین-هوروویتز و گوگل ونچرز جذب سرمایه کندکه نتیجه آن افزایش ارزش اسلک تا سقف ۱.۱ میلیارد دلار بود. سوال اینجاست که اسلک برای رسیدن به چنین رشدی چه کرد؟
کارهایی که شرکت اسلک انجام داده بود که زمینه ساز موفقیت آتی اش شد، عبارتد از:
- تعریف دقیق بازار هدف و تشخیص مسئله اصلی کاربران
- خلق یک تجربه خوب از محصول با تمرکز بر انجام تعداد کمتری کار، اما با کیفیتی عالی
- استفاده از مدل فریمیوم (Freemium) که باعث رشد دهان به دهان و از پایین به بالا شد
تعریف دقیق بازار هدف
درک اینکه اسلک اولین اپلیکیشن پیامرسان کاری در زمان خودش نبوده و ابزارهای دیگری نظیر هیپ چت و یا اسکایپ سالها پیشتر از اسلک فعال بودهاند، رشد زیاد آن را در روزهای اولیه ظهورش را عجیب تر جلوه میدهد. یکی از مهمترین دلایل آن بی شک تعریف و ایجاد بازاری بود که علیرغم حضور چندین رقیب ولی توسط هیچکدام آنها تعریف و خلق نشده بود.
آنها می دانستند که حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد کاربران اسلک از ابزارهای دیگری نظیر هیپ چت، کمپفایر و یا آی آر سی به اسلک پیوستهاند اما وقتی از بقیه ۷۰ تا ۸۰ درصد کاربران سوال کردند که برای ارتباطات داخلیشان قبلا از چه ابزاری استفاده میکرده اند، پاسخ “هیچ ابزاری” بود. اما بوضوح آنها میبایست از چیزی استفاده کرده باشند، فقط شاید نمیتواستند آن را به عنوان یک طبقه از نرمافزار شناسایی کنند. لذا از آنجائیکه سیستم مرکزی پیام رسانی نظیر اسلک قبلا وجود نداشته به همین دلیل خیلی ها نمیدانستند که چرا اصلا به آن نیاز دارند.
آموزش و اطلاع رسانی
آموزش و اطلاع رسانی دقیق در مورد محصول از روز اول جز دغدغه های اساسی اسلک بود. استوارت باترفیلد بنیانگذار اسلک دو هفته پیش از ارائه محصول به بازار، در پیامی به کارکنانش گفت: “اگر چه وظیفه ما ساخت محصولی واقعا کاربردی است که زندگی کاری مردم را آسانتر کرده و آنها را خوشحال تر و بازدهی شان را افزایش دهد، اما کار اصلی ما درک آنچیزی است که مردم فکر میکنند نیاز دارند.
قرار نیست که در زمینی بازی کنیم که رقبای قدیمی آنرا ایجاد کرده اند. این بدان معنی است که ما نمیتوانیم خود را محدود به تغییر محصول و تطابق آن با بازار کنیم بلکه باید بازار را تغییر دهیم. ما احتمالا نخواهیم توانست یک سیستم چت گروهی را بفروشیم چون تعداد خریداران چنین سیستمی زیاد نخواهد بود برای همین هم آنچه را که باید بفروشیم تغییر سازمانی است”. از نظر باترفیلد بهترین راه یافتن محصول منطبق بر بازار، تعریف خود بازار است.
به همین دلیل بازار اسلک را بازار خلاقیت میداند که باید برای فروش آن تلاش کند. مثال دیگری از این دست کارخانه معروف هارلی دیویدسن است که ادعا میکند موتورسیکلت نمیفروشد، بلکه آزادی و استقلال را میفروشد. به همین دلیل وقتی استراتژیهای اولیه رشد شرکت اسلک را با هم ترکیب میکنیم، ایده فروش خلاقیت در رسیدن به چنین رشدی تاثیرگذار مینماید.
کاهش در هزینه ارتباطات
در واقع آنها فقط نرم افزار نمیفروشند بلکه آنچه میفروشند عبارتست از: “کاهش در هزینه ارتباطات“، “مدیریت دانش با کمترین تلاش“، “تصمیم گیری سریعتر“، “تمام ارتباطات تیمی شما به سرعت قابل جستجو بوده و هر جا که باشید در دسترس شماست” یا “۷۵ درصد ایمیل کمتر”.
باترفیلد می گوید: “آنچه که ما میفروشیم کاهش سرریز اطلاعات، استرس کمتر و توانایی استخراج اطلاعات ارزشمند از آرشیوهای بلااستفاده شرکتی است. ما سازمانی بهتر و تیم های بهتر را میفروشیم. اینها چیزهای بهتری برای خریدن هستند و برای فروش بلند مدت ما هم بهتر.”
همانگونه که بیان شد مشتریان نرم افزار را میخرند تا نیازهایی که دارند و وظایفی که باید انجام بدهند را برطرف کنند. با اینحال کمتر از نیمی از کاربران اسلک احساس نیاز به یک نرم افزار ارتباط داخلی داشته اند. به همین دلیل فروش بهره وری، کاهش استرس و ارتباط سازمانی بیشتر به چشم کسانی آمد که مشتری معمول محصولاتی مشابه اسلک نمیشدند.
ساخت محصولی مفید و کاربردی
در کنار “فروش خلاقیت”، شاید مهمترین عامل رشد شرکت اسلک توجه آنها به جزئیات در ساخت محصولی واقعا کاربردی و با کیفیت بالا بود. تیم محصول اسلک شبانه روز کار میکرد تا محصولی ساده، راحت برای استفاده، منطبق با طیف وسیعی از سایر خدمات و به خوبی و اطمینانی ایمیل بسازد. در نوامبر ۲۰۱۴ تقریبا نیمی از کاربران اسلک روی اپلیکیشن مک و حدود ۵۵ درصد آنها از طریق موبایل و دسکتاپ با اسلک کار می کردند.
در این راه آنها تلاش کردند تا تغییرات و مشکلات کوچک را نادیده گرفته و در مقابل به انجام تغییرات عالی و نزدیک به ایدهآل بپردازند. به همین دلیل آنها سعی کردند تا به جای تمرکز روی موضوعات کوچک، تجربه استثنایی برای پرسونای تعریف شده خود بسازند. از دید تیم اسلک پرسونای آنها کسی بود که برای اولین بار توسط مدیرش مجبور به استفاده از اسلک شده، کمی گرسنه است چون وقت برای خوردن صبحانه نداشته و تصمیم دارد که قبل از رسیدن به تعطیلات پایان هفته پروژه اش را به اتمام برساند.
کاربران اسلک
در این حالت پا گذاشتن در کفش کاربران اسلک همانند این بود که بصورت تصادفی به یک نرم افزار برخورد کردهاید که هیچ علاقه خاصی به آن ندارید و این باعث میشود که جدی تر به آن نگاه کنید و چیزهایی که خوب کار نمیکند را پیدا کنید. این یعنی سخت گیری برای عالی شدن.
همین توجه باعث نظرات مثبت کاربران در شبکه های اجتماعی و سایت های ارتباطی شد که خود به رشد بیشتر اسلک کمک بزرگی کرد. در واقع تمرکز شدید اسلک روی ویژگی های کلیدی محصولش عامل تمرکز تیم بر اصلی ترین جنبه های ارزش آفرین اسلک بود و اجازه داد تا تمام منابع لازم برای خلق بهترین تجربه بر اساس ارزشهای کلیدی اسلک شکل گیرد.
البته این بدان معنا نبود که بنیانگذاران اسلک توجهی به ویژگی های کوچک محصولشان نداشتند. بلکه آنها ابتدا همه تمرکز و انرژی خود را روی کامل کردن ویژگی های اصلی محصول گذاشتند چون می دانستند که آنچه مهم است بی نقص بودن ویژگی های اصلی و کلیدی است. برای همین تیم اسلک بحثهای زیادی در خصوص ویژگی های کلیدی و تشخیص زودهنگام آنها داشت و نهایتا جستجو، اشتراک گذاری فایل و قابلیت سینک شدن به عنوان ویژگی های کلیدی برای تمرکز کامل انتخاب شد.
نظر شرکت اسلک
از نظر اسلک، گوگل استاندارد خارق العاده ای برای جستجو ایجاد کرده بود و سطح انتظارات همگانی را افزایش داده بود و به همین دلیل آنها میخواستند شرایطی را برای جستجو ایجاد کنند که کاربران نیاز به برچسب زدن و یا ذخیره کردن نداشته باشند بلکه هر زمان لازم بود با جستجویی ساده به آنچه میخواهند برسند.
در زمینه قابلیت سینک شدن، آنها دریافته بودند که رقبا امکان استفاده در چندین وسیله را ندارند، برای همین میخواستند شرایطی را فراهم کنند که کابران بتوانند از هر جایی که قبلا مکالمهشان را تمام کرده بودند، ادامه دهند بدون توجه به اینکه وسیله مورد استفادهشان تغییر کرده باشد و در نهایت در زمینه اشتراک گذاری فایل، تصمیم آنها این بود که برای رابط کاربری بهتر و راحت تر، اشتراک گذاری با سرعت کپی و پیست کردن تصاویر و یا به راحتی گرفتن و انداختن فایل باشد.
همانطوری که می توان حدس زد، این ویژگی ها به ظاهر چشم گیر نیستند ولی تمرکز بالا و خلق تجربه استثنایی حول همین ویژگی های کلیدی یکی از عوامل رشد چشمگیر اسلک بوده است.
ادامه مطلب در پست بعدی….